کد مطلب:94485 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

خطبه 068-سرزنش یاران












[صفحه 186]

زبان سرزنشم خسته شده، چرا اینهمه نكوهش من، شما را از خواب سستی و غفلت بیدار نمی كند؟ ای یاران سست پیمان، تا چند بر این رخوت و بی حالی شما، نرمی و ملاطفت آورم. من در صبر و شكیبائی، بسان ساربان و شتربانی هستم كه بر زخم و جراحتی كه بدلیل سنگینی بار، كوهان شترش مجروح شده، مدارا و بردباری پیشه می كند تا چند، بسان جامه پوسیده ای كه از هر طرف دوخته شود، و باز جای دیگرش از هم بدرد، شما را گرد هم آورم و از پریشانیتان جلوگیری كنم، و بر اینهمه خستگی، باز هم شكیبائی نمایم؟ هرگاه كه سپاهی از لشگریان شام بر شما تاختند، همچون سوسمار كه در سوراخش پنهان شود، و بسان كفتاری كه از بیم هلاك جان سر در كنام خویش كشد، در خانه ها را به روی خود بستید و از نظر پنهان شدید به خدا سوگند بسی سر افكنده و شرمنده است آنكس كه دست یاری بسوی شما پیش آورد! و كسی كه شما را همچون تیری بسوی دشمن نشانه كند- تا دودمانش را براندازید- بدان می ماند كه از پیكانی شكسته و كمانی زه گسسته برای تیراندازی سود جسته باشد خدا گواه است كه توده كثیری از شما بجای خدمت زیر پرچم، در سراپرده های خانه هاتان لمیده اید! من به راز و رمز اصلاح و آرایش كردار و

رفتارتان نیك آگاهم. اما دریغا! كه در صلاح من نیست كه بخاطر تربیت شما، جانم را نیز در این راه تباه كنم خداوند شما را خوار و بی آبرو كند! پروردگار، بختتان را سیاه و سرنوشتتان را تباه سازد! كه شما چه آدمیان سست پیمان و فرومایه ای هستید! چنان با ناروائی و اندیشه های باطل، مهر و الفت دارید، كه میل و رغبتی به حق و حقیقت ندارید. آن قدر كه در پی ویرانی كاخ پر شكوه راستی و حقیقت هستید، علاقه ای به نابودی اندیشه های باطل و كردارهای ناپسند ندارید


صفحه 186.